سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى به جایى‏اش نرساند ، نسب او را پیش نراند . [ و در روایت دیگرى است : ] آن که گوهر خویشش از دست شود ، بزرگى تبار وى را سود ندهد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :30
بازدید دیروز :30
کل بازدید :104011
تعداد کل یاداشته ها : 86
103/2/7
4:58 ع
پیوند دوستان
 
همفکری EMOZIONANTE سیب سرخ انتظار فرزانگان امیدوار عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال لحظه های آبی کوچه ای برای گفتن قاصدک پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) دل نوشته ها سایت دکتر رحمت سخنی جمله های طلایی و مطالب گوناگون مهاجر عکس و مطلب جالب و خنده دار اشعار و گفتار کــــلبه میر یزید نیوز موعود هادی افســـــــــــونگــــر جاده های مه آلود قیدار شهر جد پیامبراسلام فرصت ها چم مهر سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities
لنگه کفش وبلاگ شخصی مهندس محی الدین اله دادی چند لقمه حرف حساب دل نوشته های یک دختر شهید بچه مرشد! سکوت ابدی کوی عشاق وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید) Welcome to the blog farhang Shirzadi وب نوشته مهدی میانجی چلچراغ شهادت ►▌ استان قدس ▌ ◄ پرپر شورایاری محله طرشت کلبه تنهایی نغمه ی عاشقی أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون جریان شناسی سیاسی -لیالی نظرعشق خرید و فروش ضایعات آهن عشق الهی ~>+ حبـــــــــــــــاب خیــــــــــــــــال +<~ عکس های زیبا وبلاگ حامیان ولایت ستارگان دوکوهه سروش دل اسلام چیست؟ ثانیه های خسته مرد تنهای شب اطلاعات عمومی خاطرات دکتر بالتازار پروانگی معیار عدل .: شهر عشق :. منادی معرفت مهربان سردار بی سنگر تا شقایق هست زندگی اجبار است . پایگاه اطلاع رسانی سیدمحمدجواد حسینی تبار رویاهای خیس بوی سیب بادصبا ریحانه تبسمـــــیـ بهـ ناچار مباحثی در رابطه با ولایت فقیه روستای چشام مهاجر سالار ان شاء الله ابـــــــــــرار نور اهلبیت (ع) ستاره سهیل عطر یاس مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار واقعه یاد داشتهای من جرعه ای از شراب عشق رازهای موفقیت زندگی حرف های تنهایی قافیه باران دانشجویان ورودی 90 دانشگاه کوثر قزوین من.تو.خدا سربازی در مسیر حرم الشهدا شهیدشاعری یامهدی سعادت نامه سربازها حمله من الغریب الی الحبیب ابهر شهر خانه های سفید ترانه ی زندگیم (Loyal) جزتو @@@باران@@@ آشیانه سخن Deltangi انتظار میم.صاد عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین دریچه.... اواز قطره آخرین لخظات انتظار بهار موسسه فرهنگی-مذهبی امام سجاد(ع) ری دریادلان آن دنیا 13 ماه و مهــــــــــــــر فانوس 14 غروب آرزوهـا عاشق روح الله گروه اینترنتی جرقه داتکو مرگ عاشق طلبه ی بسیجی شاخابه عشق شاه تور مکاشفه مسیح آشیانه سردارغم ها وسالار آشیانه قلبها اجتماعی ... یاس ... ایـــــــران آزاد یاامام حسن مجتبی (ع)ادرکنی فدائیان ولایت مهندسی آب راه کمال حقوقدان منتظر معماری یک جای دنج دردودل بیا ای دل از این جا پر بگیریم ... موضوع ازاد دنیای خودرو السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س) طوبای محبت ...بسیج مظهر... هیئت سایه های خیال صاعقه عزای حسینی منتظر سیاسی همسایه خورشید ستاره خاموش جهادی مردهک قطب کشاورزی جنوب شاسوسا شاد همن روزها حرفهای آسمانی allah is my lord سبز روح کبوتر حرم آتش دل *شادمهر و گیتار* دنیای... هستانه مدیریت فرهنگی رفیق بازی محب y divouneh  از همه جا از همه رنگ حقوق خانواده ای دریغااااااااا شهادت بیا ازدواج کنیم عدالت جویان نسل بیدار وبلاگ شخصی مرتضی صادقی مرامنامه عشاق صل الله علی الباکین علی الحسین ایران سرزمین من کربلایی مهندسی متالورژِی هر چی که دلت می خواد ولایت _ وحدت _ بصیرت قاموس من مبادا روی لاله پا گذاریم السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) جوانمردان *ایستگــ\ــ/ــــــ\ــــ/ــــــــاه انـــــ\ــ/ــــ\ـــ/ــــرژی* مذهبی-سیاسی-فرهنگی کلــــــبه ی شــــــــــــــعـر هیئت فاطمیون شهرضا در جستجوی زندگــی عشق پنهان بر و بچه های ارزشی کوچولو پرسپولیس مقاله های تربیتی مهندسی پیوند ارتباط داده ها ICT - DCL اباصالح بهار صداقت** *دیدبان رایانه ای * در آستان جانان مارگریت پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی پایگاه شایگان حفاظ علی فهادانــ ما آخر رفاقتیم طراحی نقشه های ساختمانی نوشته های بی رنگ ثانیه ها... گمشده دیدبان اینترنتی نور اهلبیت(ع)،ولایت زندگی کاروانی فقط من برای تو یادداشتهای روزانه رضا سروری آمارد ***به اسبفروشان (اشوشان) خوش آمدید*** انتظار منتظَر وب مذهبی /خاطره/آموزشی یک قدم تا خدا.... سـدرة المنتهی تـــــــــــــــنـهایــی دانلود نرم افزار هیئت کریم آل طاها - قم مطلع مهرورزی ومحبت شوق وصل من ودنیای من شوقِ شقایق نســـــل چــــهارم الکتروتکنیک خورشید و ماه آسمان آبی عشق نرگس موسوی بسیج در روستای شیدان به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند... دلنوشته های یه دختر بی اسم غمگینم و غم را دوست دارم اسمس بارون یخ فروش جهنم گاهنامه زیست کلیک anzalichi * امام مبین * ای خدای دانا ،عقل کاملی به من عنایت فرما. فکر نو مساوی پیشرفت روزبه ارغوان پریوش قصر حبـابی جواد ..::منتظر بیداری::.. ققنوس هَزار کانون کلینیک های مددکاری اجتماعی کشور سه ثانیه سکوت الله ابهی من یک زن هستم پایوند جوک و خنده معرفی برترین وبلاگ های پارسی بلاگ اریانا دهاتی magicschool دکتر علی حاجی ستوده مشاوره مجازی عبودیت من انسان شناسی مرگ عشق * ظهورِ منجی * وکیل بانو پسری ازنسل امروز نشریه ی دوستی رویای شبانه parvezeh parastoo خاطرات دانشجویی ترانه ی دل علوم و صنایع غذایی ایران Iranian Food Technology And Science کشکول قیام گاه عمارها آسمان آبی قلب من اشتراک گذاری و نشر اینفوگرافیک‌های مختلف fazestan ورود ممنوع عاشق امام زمان (عج) حاج آقا مسئلةٌ اگه سوالی در مورد پرستاری دارین بفرمایین کاله شهر آمل مطالب سلامت سرو محیا نسیم به تلخی هلاهل آموزشگاه زبان مهرآفرینان کلیشادMEHR AFARINAN LANGUAGE SCHOOL سکوت نازک قلبم فانوس جنگ نرم شاخه نبات هر چی بخوای ایران من tejarat مشتاق انتخابات مجلس نهم- همدان
موسیقی

 

عملیات والفجر مقدماتی تمام شده بود. از این که نتوانسته بودیم در عملیات شرکت کنیم ناراحت بودیم. سردار شهید الیاس حامدی معاون گردان صاحب الزمان(عج) رادیو کوچکی داشت که اخبار جبهه ها را از آن پیگیری می کرد.

یک روز که موج رادیو را می چرخاند بر حسب اتفاق رادیو عراق را گرفت. وقتی گوینده اعلام کرد که با چند نفر از اسرای ایرانی قصد مصاحبه دارد شهید حامدی کمی مکث کرد تا از اسرا خبری کسب کند. بعد از چند لحظه اسیری خود را اهل اندیمشک معرفی کرد و گفت: با شماره تلفنی که اعلام می کند خبر سلامتی او را به خانواده اش برسانیم. شهید حامدی شماره تلفن را یادداشت کرد و گفت: بیا برویم به خانواده اش خبر بدهیم...

بنا به دلایلی آن روز نتوانستیم خبر سلامتی آن برادر را به خانواده‌اش برسانیم. شبِ همان روز شهید حامدی دو سید نورانی را در خواب می بیند که به او می گویند: چرا خبر سلامتی اسیر را به خانواده‌اش نرساندید؟ این اسیر پسری به نام عباس دارد که دیشب تا صبح برای پدرش گریه کرده است. آن دو سید بزرگوار به شهید حامدی می گویند: شماره تلفنی را که یادداشت کرده‌اید اشتباه است و شماره تلفن صحیح را به الیاس می دهند. صبح وقتی شهید حامدی خواب را برایمان تعریف کرد مو در بدنمان سیخ شد.

وقتی به اندیمشک رسیدم اول شماره تلفنی که آن اسیر اعلام کرده بود را گرفتیم، دیدیم کسی جواب نمی دهد. من گفتم بهتر است همان شماره ای را بگیریم که در خواب به شما الهام شد.

همین کار را کردیم، پیرمردی جواب ما را داد. بعد از احوالپرسی آدرس او را گرفتیم و به اتفاق هم به سمت منزل این مرد که عربی تکلم می کرد رفتیم. وقتی الیاس ماجرای خواب را برای ایشان تعریف کرد ،به خصوص در مورد اسم پسر کوچک اسیر و گریه ی شب گذشته اش مطالبی را گفت و آن مرد عرب بلند شد و گفت: تا امروز شک داشتم ولی دیگر باورم شد که شما سرباز واقعی امام زمان (عج) هستید.

راوی: قلی هادوی از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا

 

 


91/10/17::: 6:44 ع
نظر()
  
  

عکس دختر بحرینی "عکس سال" شد

 نشریه "وال استریت ژورنال" در شماره اخیر خود که در هفته پایانی سال 2012 میلادی منتشر شده، "عکس سال" خود را معرفی کرد.


گفته می شود، "عکس سال" این نشریه، تصویر یک دختر جوان بحرینی است که در حال اشک ریختن است. 


این عکس در مراسم تشیع شهید "صلاح عباس"، از شهدای انقلاب 14 فوریه بحرین گرفته شده است. 


ناگفته نماند، به رغم مظلوم بودن انقلاب بحرین و سانسور کامل اخبار آن در رسانه های مختلف جهان، اما برخی رسانه های اروپایی در چند ماه اخیر این سانسور خبری را شکسته

و به انتقاد از رژیم دیکتاتور آل خلیفه پرداخته اند و برخی اخبار و حوادث جاری در این کشور را پوشش داده اند. 


  
  

 

اگر اسد در 2012 سقوط نکرد سیبیلم را می تراشم

«سمیر جعجع» رئیس حزب "قوات اللبنانیة" (نیروهای لبنانی) چند ماه پیش در مراسم ضیافت شام اعضای حزبش که در منطقه "مأرب" در نزدیکی بیروت برگزار شده بود، اعلام کرد: تا پیش از پایان سال 2012 ما شاهد تغییراتی اساسی در منطقه خواهیم بود، از جمله سقوط حکومت سوریه.
 وی همچنین خطاب به حاضران در آن ضیافت شام افزوده بود: من به شما قول می دهم اگر حکومت «بشار أسد» تا پایان سال 2012 سقوط نکرد، سیبیل خودم را خواهم تراشید.
 اکنون که سال 2012میلادی به پایان رسیده و چند روز است که در سال 2013 میلادی به سر می بریم، این اظهارات «سمیر جعجع» به شدت مورد تمسخر رسانه ها و کاربران اینترنتی عرب زبان به ویژه در کشور سوریه و لبنان قرار گرفته است.

 تعداد زیادی نیز تصویر فتوشاپی از جعجع بدون سیبیل و نیز کیلیپ هایی برای مورد تمسخر قرار دادن وی تولید و در فضای مجازی منتشر شده و کاربران از وی خواسته اند که هر چه سریع تر به وعده خود عمل کند و سیبیلش را بتراشد. 


  
  

من از تو عکس دارم/ مردم فریب نخورند

شگرد جدید سودجویان فضای سایبری

  همه کاربران اینترنتی در صورتی که از فرد ناشناسی با متن انگلیسی با عنوان «من از تو عکس دارم، عکس ضمیمه را چک کن خودت هستی یا نه به همراه فایل ضمیمه imag9807.zip» دریافت کردند، به هیچ عنوان فایل ضمیمه آن را باز نکنند.

گفتنی است، این فایل حاوی بد افزاری از نوع wiper بوده که نسبت به انهدام کامل اطلاعات روی کامپیوتر کاربران اقدام می‌کند.

در صورت انهدام اطلاعات کامپیوتر، این اطلاعات قابل بازگشت نیست.

لازم به ذکر است، که به منظور جلوگیری از این مسئله اطلاع رسانی لازم به دوستان و آشنایان صورت گیرد.

 

 


  
  

لیست سیاه مختار+جدول

 مختار با توجه به اینکه مردی کاردان و سرد و گرم چشیده بود، سعی داشت هدف خود یعنی انتقام شهدای کربلا را به نحو احسن و کامل پیاده کند.

بنابراین، برخی افراد که در لشکر عمر بن سعد مرتکب جنایات علیه خاندان عصمت و طهارت در روز عاشورا شدند، در لیست سیاه مختار قرار گرفتند.

نام و نام پدر جرم مجازات نحوه مجازات
1-عمر بن سعد بن وقاص فرماندهی کل لشکر کوفه و شام در کربلا و جنایات متعدد اعدام با ضربات شمشیر و جدا کردن سر از بدن در خانه‌اش
2-حفص بن عمر بن سعد همکاری با پدر در جنایات کربلا اعدام جدا کردن سر او در محضر مختار
3-شمر بن ذی‌الجوشن فرماندهی پیاده نظام در کربلا و جنایات مکرر اعدام کشته شدن در درگیری و سپس سر او از بدنش جدا کردند
4-سنان بن انس کسی که سر امام حسین(ع) را از بدنش جدا کرد و جنایات دیگر اعدام قطع انگشتان و بریدن دست و پایش، در حالی‌که هنوز جان داشت، در دیگ روغن جوشیده زیتون انداختند
5-خولی بن یزید اصبحی حامل سر بریده امام و جنایات مکرر در کربلا و قاتل عثمان بن علی و جعفر بن علی در روز عاشورا اعدام با شمشیر کشته شد و بدن او را آتش زدند
6-بجدل بن سلیم کلبی بریدن انگشت امام حسین اعدام قطع انگشتان و قطع دست و پا تا به هلاکت رسید
7-حرمله بن کاهل اسدی تک تیرانداز کربلا و قاتل علی اصغر و عبدالله فرزند امام حسن و جنایات مکرر در کربلا اعدام قطع دست و پا و سپس بدن او را آتش زدند
8-حکیم بن طفیل سندسی لباس ابوالفضل را غارت کرد و به سوی امام حسین تیراندازی کرد و قاتل ابوالفضل بود اعدام تیرباران تا مردن و به روایتی دست و پای او را به زمین میخ کردند و با 9 نفر دیگر(که روز عاشورا اسب بر بدن امام حسین تاختند) اسب بر بدنشان تاختند تا به هلاکت رسیدند
9-مرة بن منقذ عبدی قاتل علی اکبر و جنایات دیگر اعدام یک دستش هنگام دستگیری به شدت مجروح شد، فلج شد و فرار کرد
10-زید(یزید) بن رقاد جهنی تک تیرانداز در کربلا، قاتل عبدالله فرزند مسلم بن عقیل و شرکت در قتل ابوالفضل عباس اعدام سنگسار و سپس تیرباران شد
11-عمرو بن صبیح از عوامل مهم کربلا و قاتل عبدالله فرزند مسلم بن عقیل با ضربات نیز به هلاکت رسید و به روایتی جزو آن 10 نفری بود که دست  و پایشان را بر زمین میخ کردند و اسب بر آنان تاختند تا کشته شدند
12-مالک به هشیم بدائی کلاهخود امام حسین را به غارت برده بود اعدام قطع دست و پا به هلاکت رسید
13-عبدالله بن اسید جُهنی شرکت فعال در حادثه عاشورا اعدام گردن او را زدند
14-حمل بن مالک محاربی شرکت فعال در جنایات کربلا اعدام گردن او را زدند
15-رقاد بن مالک بجلی شرکت در جنگ روز عاشورا و غارت اموال امام حسین(ع) اعدام جلو بازار در ملأ عام گردن او را زدند
16-عمرو بن خالد بجلی شرکت فعال در جنگ روز عاشورا و غارت اموال امام حسین(ع) اعدام جلو بازار در ملأ عام گردن او را زدند
17-عبدالرحمان بن بجلی شرکت در جنگ روز عاشورا و غارت خیمه و لباس امام(ع) اعدام در ملأ عام گردن او را زدند
18-عبدالله بن قیس خولانی شرکت در جنگ روز عاشورا و غارت اموال امام حسین(ع) اعدام جلو بازار گردن او را زدند
19-مالک بن بشیر بُدی شرکت فعال در ماجرای کربلا اعدام دو دست و پایش را قطع کردند تا جان داد
20-عثمان بن خالد جهنی قاتل عبدالرحمان بن عقیل پسر عموی امام حسین و به غارت بردن لباسش اعدام دو دست و پایش را قطع کردند تا جان داد
21-زیاد بن مالک شرکت فعال در فاجعه کربلا و غارت لباس شخصی امام حسین(ع) اعدام جلو بازار در ملأعام گردن او را زدند
22-عبدالرحمان بن ابی‌خشکاره شرکت فعال در فاجعه کربلا و غارت لباس شخصی امام حسین(ع) اعدام در ملأعام گردن او را زدند
23-اسحاق بن حوبه جزو گروه 10 نفره تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع) اعدام دست و پای او را به زمین میخ کردند، اسب‌ها بر بدن او تاختند تا به هلاکت رسید
24-اخنس بن مرشد جزو گروه 10 نفره تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع) اعدام دست و پای او را به زمین میخ کردند، اسب‌ها بر بدن او تاختند تا به هلاکت رسید
25-عبدالله بن صلخب قیسی شرکت فعال در ماجرای عاشورا اعدام در ملأ عام گردن او را زدند
26-عبدالرحمان بن صلخب شرکت فعال در ماجرای عاشورا اعدام در ملأ عام گردن او را زدند
27-عبدالله بن وهب همدانی شرکت فعال در ماجرای عاشورا اعدام در ملأ عام گردن او را زدند
28-عثمان بن خالد دهمانی قاتل یکی از جوانان بنی‌هاشم در روز عاشورا اعدام جلو منزل کنار چاهی گردن او را زدند
29-هبیاط و عبدالرحمان بن زرعه از عوامل فاجعه کربلا کشته شدن در درگیری در منزل خود و در درگیری کشته شدند
30-رجاء بن منقذ عبدی اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند
31-سالم بن خثیمه اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند
32-واحظ بن ناعم اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند
33-صالح بن وهب اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند
34-هانی بن ثبیت اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند
35-اسید بن مالک اسب بر بدن امام حسین(ع) تاخت، جزو گروه 10 نفره اعدام دست و پای او را با زنجیر بستند  یا با میخ بر زمین کوبیدند و اسب‌ها بر بدنش تاختند

91/10/16::: 11:53 ص
نظر()
  
  

جواد نکونام به استقلال پیوست

کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران پس از توافق با باشگاه استقلال با این تیم قرارداد بست.

جواد نکونام پس از مذاکرات چند ساعته با مسئولان این باشگاه به توافق رسید و قرارداد یک ساله خود را با استقلال امضا کرد.

با توجه به اینکه باشگاه استقلال فعلا از نظر مالی نمی‌تواند پول رضایتنامه جواد نکونام را به اوساسونا بدهد، قرار شد نکونام خودش پول رضایتنامه را به باشگاه اسپانیایی بدهد و سپس با دریافت چکی از باشگاه استقلال پول رضایتنامه‌‌اش را از این باشگاه بگیرد.

با قطعی شدن حضور نکونام در استقلال پیراهن شماره 6 این تیم به وی تعلق می‌گیرد. همچنین پیش از این قلعه‌نویی گفته بود اگر نکونام به استقلال بیاید بازوبند کاپیتانی به او می‌رسد.


91/4/31::: 4:53 ع
نظر()
  
  

شعری برای مسمانان مظلوم میانمار

میلاد عرفان پور شاعر توانمند کشورمان برای مردم مظلوم میانمار و جنایاتی که بر آنها روا می‌شود شعری سروده و برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است. این شعر به شرح زیر است:

سروده شد با دلی سوخته برای مردم میانمار

 

به این آتش برس! هیزم مهیا کن! مهیاتر!

گلستانیم ما در آتش نمرود زیبا تر

 

مهیا کن که ما از آتش شیطان نمی‌ترسیم

که در آغوش آتش می‌شود ققنوس ماناتر

 

خبر از دود آه ما به دلها می‌رود مادام

تو در هر شعله نفرینی‌تری هر شعله رسواتر

 

تو مست از شعله فریاد ما آرام می‌گیری

و ما را ناله‌ای مانده‌ست صدها بار گیراتر

 

دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن

دریغاتر از این غوغای خاموشی! دریغاتر !

 

شما را مردگانی هست - سر تا پای در آتش-

شما در زندگانی نیز می‌سوزید، پیداتر

 

بسوزانیدمان، خورشید محشر نیز در راه است

خدا، تنها خدا با ماست با مایی که تنهاتر

 

... اغثنا یا غیاث المستغیثین! راه دشوار است

اگرچه نیست در رنج سفر از ما شکیباتر


91/4/31::: 3:42 ع
نظر()
  
  

وقتی جاسم رمبو به اردوگاه آمد

اولش خیال کردم الکی بهش می‏گویند رمبو. اما بعدش که شروع به شیرین‏کاری کرد، فهمیدم حضرت آقا کپی برابر اصل آن بازیگر آمریکایی است.

تا حالا آدم به این باحالی و مؤمن ندیدم. نمازش اصلاً ترک نمی‏شود. بیست و چهار ساعت در حال عبادت و صلوات فرستادن و کمک به این و آن است. عراقی‏ها که هیچ، ما هم ازش راضی راضی هستیم. عجب جوان خوب و باصفاییه. تمیز و مرتب و سر به زیر. به کوچک و بزرگ، چه عراقی و چه ایرانی زودتر از طرف سلام می‏کند و احترام نظامی به جا می‏آورد. سمبل یک اسیر خوب و بی‏دردسره. چکیده منشور ژنو درباره اسراست.

نه اینکه دلم برایش تنگ نشودها، نه! خیلی هم دوست دارم پیش‏مان بماند. اما ترسم از این است که پیش این بعثی‏های بی‏پدر و مادر کافر بماند و اخلاقش فاسد بشود. هر چی نباشد ما امانت‏داریم و دوست دارم وقتی صحیح و سلامت پیش خانواده‏اش برگشت یک ذره هم از تربیت درستش کم نشده باشد. دوست ندارم فحش‏های خواهر و مادر و پاسور و قمار یاد بگیرد. آخر تو که نمی‏دانی، این بعثی‏های هیچی‌ندار، حتی سر شپش‏های سرشان با هم قمار می‏کنند! هر چی بهش‏شان سخت می‏گیریم که بابا قمار خوبیت ندارد، از قدیم گفته‏اند قمارباز، نه قماربر، اما مگر تو آن مُخ‏شان می‏رود؟

چی؟ می‏شناسیش، اصلاً تو ارودگاه خودت بوده، همین جاسم رمبو؟ خب مرد مؤمن زودتر می‏گفتی ما این قدر دروغ نمی‏گفتیم و خودمان را پیش‏ات ضایع نمی‏کردیم. ببین سرهنگ، به خدا حاضرم این جاسم رمبوی درب و داغان را با صد تا بعثی کافر اخلاق سگی تاخت بزنم، نه؟ خب با دویست تا. نه، سیصد تا. به خدا از دستش جان به سر شده‏ام. کم مانده روانی بشوم از دستش. چی؟ با مکافات از دستش خلاص شدی؟ پس بگو این آشیه که تو برایم پختی که نیم متر روغن روش ماسیده.

ای برادر، از کجا بگویم. روز اوّل که به ارودگاه آوردنش فکر کردم از آن سربازان شیرین عقل کم حواس است که به زور کتک و لگد و پس گردنی به سربازی رفته و بعد به خط مقدم فرستادنش و او در یک فرصت مناسب به ما پناهنده شده. دیدم همین که وارد اردوگاه شد، اسرای دیگر همان یک‌کم رنگی که به صورت‌های سیاه سوخته‏شان بود را باختند و یک عزاداری پرمایه به راه انداختند که ای وای، بدبخت و بیچاره شدیم که باز سر و کله جاسم رمبو پیدا شده.

اولش خیال کردم الکی بهش می‏گویند رمبو. اما بعدش که شروع به شیرین‏کاری کرد، فهمیدم حضرت آقا کپی برابر اصل آن بازیگر آمریکایی بی‏پدر و مادر است. نخند که بگویم، خدا چکارت نکند. ای کاش در همان خط مقدم وقتی داشتند اسیرش می‏کردند یک خمپاره تو فرق سرش می‏خورد تا ما به این عذاب الیم دچار نشویم. آن‌طور که از حرف‌های اسرای همشهری یا هم‌گردانی‏اش فهمیدم، در عراق که بوده سر و ته‏اش را که می‏زدند یا در سینماهای بدبو و فکستنی بغداد بوده یا پای ویدیو و تلویزیون فیلم‏های بزن بکش را چهارچشمی نگاه می‏کرده. می‏گویند با این هیکل زهوار در رفته آن‌قدر در باشگاه‏های کاراته و کونگ‏فو کتک خورده که استادان واقعی چین و بروسلی مرحوم این قدر کتک نخورده‏اند.

با شروع جنگ داوطلبانه ثبت‏نام کرده و اصرار می‏کند که همان اول بسم‏اللّه بفرستندش خط‌ مقدم. تو خط‌ مقدم هم زرت و زرت مهمات هدر می‏داده و بیست‌وچهار ساعت روی خاکریز به طرف نیروهای ایرانی شلیک می‏کرده و داد و هوار می‏کرده که باید حمله بکنند و ایرانی‏ها را تار و مار کنند. هر چی فرمانده خط که یک بعثی ترسوی گردن کلفت خاله‏باجی بوده، بهش توپ و تشر و التماس می‏کند که جان جدّت حاجی مقوا از خر شیطان بیا پایین و بگذار این چند صباح زندگی سگی را با خیال راحت به گور برسانیم، تو آن مُخ درِپیتش نمی‏رفته. بعد هم که اسیر می‏شود، آن هم با چه مکافاتی.

اگر بچه‏های آذری لشکر عاشورا، با مشت و لگد و تهدید آرامش نکرده بودند، معلوم نیست چکار می‏کرده. روز اول که جمال مهوش جهانسوزش در اردوگاه ما آفتابی شد، ساعت اول می‏خواسته قاطی آشغال‌های بدبوی پشت کامیون شهرداری فرار بکند که موفق نمی‏شود. از آن به بعد مکافات ما شروع شد. مردک روانی یک بار با یک قاشق چهل متر تونل زده بود، آن هم دور از چشم نگهبان‏ها و عراقی‏های‏ دیگر! اما از شانس خوب ما و بد او، سر از کجا در آورد؟ از چاه فاضلاب پشت توالت‏ها! سه روز تو حمام زیر دوش بود تا بوی گند از بدنش دور شد. بدمصب چهل تا صابون خوش‏بو حروم کرد!

دفعه بعد می‏خواست با یک چوب بلند مثل ورزشکارانی که از مانع می‏پرند، از روی سیم خاردارها بپرد که چوبش شکست و افتاد روی سیم خاردارها که برق سه فاز داشت. تمام موهای بدنش سیخ شده بود و تا یک هفته چشمانش مثل لامپ دویست وات برق می‏زد.

از دستش چه مکافات‏ها که کشیدیم و می‏کشیم. جان مادرت، تو رو به هر کی دوست داری، بیا و مردانگی کن و این کله‌خراب را ببر و جان ما را نجات بده. چی، نمی‏توانی ببریش، برای چی؟ نه بابا. راست می‏گویی. تو خط‌مقدم. اِاِاِ. کشت؟ یعنی همین طور الکی الکی؟ فرمانده‏اش مجروح شد و درد می‏کشید و از دهنش می‏پره که جاسم مرا بکش و راحتم کن و این جاسم بدمصب هم مثل فیلم‏های آمریکایی بهش تیر خلاص می‏زند؟ زکی! پس بگو چرا این قدر فرماندهان بعثی ازش می‏ترسند. ببین سرهنگ می‏گویم یک کاری بکنیم. من حاضرم با مسئولیت خودم ببرمش لب مرز و با یک پس‌گردنی جانانه بفرستمش وردست ننه باباش. به جان سرهنگ شوخی نمی‏کنم، راست می‏گویم. حالا از شوخی گذشته، این جاسم رمبو را در برابر چند تا اسیر بعثی تاخت بزنیم؟ چی نمی‏خواهی؟ جهنم، چهارصد تا اسیر می‏گیرم جاسم را می‏دهم. باشد، جهنم و ضرر، پانصد تا می‏گیرم و جاسم را می‏دهم. باشد، ششصد تا اسیر می‏گیرم و... .

*داوود امیریان


  
  

وحید هاشمیان از فوتبال خداحافظی کرد

 

وحید هاشمیان در روز تولدش برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد.

به نقل از سایت وحید هاشمیان، این بازیکن در سی و ششمین سالروز تولد خود، همزمان با یک ‌ماهگی تولد دخترش النا برای همیشه از عرصه بازی فوتبال خداحافظی کرد.

هاشمیان فوتبال خود را در باشگاه فتح آغاز کرد و سپس به پاس تهران پیوست. بعد از پاس به بوندس‌لیگای آلمان رفت و به‌ترتیب در تیم‌های هامبورگ، بوخوم، بایرن‌مونیخ و هانوفر بازی کرد و بعد از آن بار دیگر به بوخوم بازگشت. در پایان فصل 10-2009 از این تیم جدا شد و به ایران برگشت و یک فصل و نیم برای پرسپولیس بازی کرد.

هاشمیان در ترکیب تیم ملی ایران نیز بازی‌های درخشانی ارائه کرد و با گل‌های او به قطر و ژاپن راه صعود تیم ملی فوتبال کشورمان به جام جهانی 2006 هموارتر شد. وحید در 50 بازی ملی 15 گل به‌ثمر رسانده است. (4 گل به قزاقستان، 2 گل به قطر، 2 گل به‌ ژاپن، یک گل به عمان، توگو، کاستاریکا، بوسنی و هرزگوین، کره‌جنوبی و جامائیکا)

او پس از رقابت‌های انتخابی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی از بازی‌های ملی خداحافظی کرد و گفت که ترجیح می‌دهد فضا را برای جوان‌ترها باز کند.

هاشمیان بهترین گلزن در میان لژیونرهای ایرانی بوندس‌لیگا بوده و 38 گل در این رقابت‌ها به‌ثمر رسانده است. وی از سوی فدراسیون فوتبال عنوان بازیکن اخلاق فصل 90-89 را نیز از آن خود کرد.

هاشمیان چندی پیش مدرک مربیگری درجه A یوفا را نیز با شرکت در کلاس‌های مخصوص دریافت کرد.


91/4/31::: 3:16 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام به همه دوستان و پوزش بخاطر این وقفه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ سلام. پیشاپیش سال نو مبارک. امیدوارم سالی سرشار از سلامتی و شادی در پیش رو داشته باشید. به امید صبح ظهور: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه التماس دعا
+ مفتی اعظم سوریه: اسلام ناب امام خمینی همان خطبه ی حجةالوداع است
+ همه با هم در میعاد گاه جمعه 12 اسفند من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ همه با هم در میعاد گاه جمعه 12 اسفند من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ من رای می دهم تو رای می دهی ما رای می دهیم.
+ تولدت مبارک امین جان
+ اقای نباتی تولدت مبارک