کتاب: زندگى سیاسى هشتمین امام،
مؤلف: سید جعفر شهیدى
پس از آنکه امام تراژدى پیشنهاد خلافت را با توجه به جدى نبودن آن از سوى مامون، پشتسر نهاد، خود را در برابر صحنهبازى دیگرى یافت. آن اینکه مامون به رغم امتناع امام هرگز از پاى ننشست و این بار ولیعهدى خویشتن را به وى پیشنهاد کرد. در اینجا نیز امام مىدانست که منظور تامین هدفهاى شخصى مامون است، لذا دوباره امتناع ورزید، ولى اصرار و تهدیدهاى مامون چندان اوج گرفت که امام بناچار با پیشنهادش موافقت کرد.
هنگامى امام رضا(ع) ولیعهدى مامون را پذیرفت که به این حقیقت پى برده بود که در صورت امتناع بهایى را که باید بپردازد تنها جان خودش نمىباشد، بلکه علویان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع مىشوند. در حالى که اگر بر امام جایز بود که در آن شرایط، جان خویشتن را به خطر بیفکند، ولى در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سایر علویان هرگز به خود حق نمىداد که جان آنان را نیز به مخاطره دراندازد.
افزون بر این، بر امام لازم بود که جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند. زیرا امت اسلامى بسیار به وجود آنان و آگاهى بخشیدنشان نیاز داشت. اینان باید باقى مىماندند تا براى مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشکلات و هجوم شبههها باشند.
آرى، مردم به وجود امام و دستپروردگان وى نیاز بسیار داشتند، چه در آن زمان موج فکرى و فرهنگى بیگانهاى بر همه جا چیره شده بود و با خود ارمغان کفر و الحاد در قالب بحثهاى فلسفى و تردید نسبتبه مبادى خداشناسى، مىآورد. بر امام لازم بود که بر جاى بماند و مسؤولیتخویش را در نجات امتبه انجام برساند. و دیدیم که امام نیز - با وجود کوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولیعهدى - چگونه عملا وارد این کارزار شد.
حال اگر او با رد قاطع و همیشگى ولیعهدى، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودى مىسپرد این فداکارى کوچکترین تاثیرى در راه تلاش براى این هدف مهم در برنمىداشت.
علاوه بر این، نیل به مقام ولیعهدى یک اعتراف ضمنى از سوى عباسیان به شمار مىرفت دایر بر این مطلب که علویان نیز در حکومتسهم شایستهاى داشتند.
دیگر از دلایل قبول ولیعهدى از سوى امام آن بود که اهلبیت را مردم در صحنه سیاستحاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند، و نیز گمان نکنند که آنان همانگونه که شایع شده بود، فقط علما و فقهایى هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمىآیند. شاید امام نیز خود به این نکته اشاره مىکرد هنگامى که «ابن عرفه» از وى پرسید:
- اى فرزند رسول خدا، به چه انگیزهاى وارد ماجراى ولیعهد شدى؟
امام پاسخ داد:
به همان انگیزهاى که جدم على(ع) را وادار به ورود در شورا نمود. (1)
گذشته از همه اینها، امام در ایام ولیعهدى خویش چهره واقعى مامون را به همه شناساند و با افشا ساختن نیت و هدفهاى وى در کارهایى که انجام مىداد، هرگونه شبهه و تردیدى را از نظر مردم برداشت.
آیا امام خود رغبتى به این کار داشت؟
اینها که گفتیم هرگز دلیلى بر میل باطنى امام براى پذیرفتن ولیعهدى نمىباشد. بلکه همانگونه که حوادث بعدى اثبات کرد، او مىدانست که هرگز از دسیسههاى مامون و دار و دستهاش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نیز تا مرگ مامون پایدار نخواهد ماند. امام بخوبى درک مىکرد که مامون به هر وسیلهاى که شده در مقام نابودى وى - جسمى یا معنوى - برخواهد آمد.
تازه اگر هم فرض مىشد که مامون هیچ نیتشومى در دل نداشت. با توجه به سن امام امید زیستنش تا پس از مرگ مامون بسیار ضعیف مىنمود. پس اینها هیچ کدام براى توجیه پذیرفتن ولیعهدى براى امام کافى نبود.
از همه اینها که بگذریم و فرض را بر این بگذاریم که امام امید به زنده ماندن تا پس از درگذشت مامون را نیز مىداشت، ولى برخوردش با عوامل ذى نفوذى که خشنود از شیوه حکمرانى وى نبودند، حتمى بود. همچنین توطئههاى عباسیان و دار و دستهشان و بسیج همه نیروها و ناراضیان اهل دنیا بر ضد حکومت امام که اجراى احکام خدا به شیوه جدش پیامبر(ص) و على(ع) باید پیاده مىشد، امام را با همان مشکلات زیانبارى روبرو مىساختند که برایتان در فصل گذشته شرح دادیم. در آنجا گفتیم که حتى مردم نیز حکومتحق و عدل امام(ع) را در آن شرایط نمىتوانستند تحمل کنند.
فقط اتخاذ موضع منفى درستبودبا توجه به تمام آنچه که گفته شد در مىیابیم که براى امام(ع) طبیعى بود که اندیشه رسیدن به حکومت را از چنین راهى پر زیان و خطر از سر بدر کند، چه نه تنها هیچ یک از هدفهاى وى را به تحقق نمىرساند، بلکه بر عکس سبب نابودى علویان و پیروانشان همراه با هدفها و آمالشان نیز مىگردید.
بنابراین، اقدام مثبت در این جهتیک عمل افتخارآمیز و بى منطق قلمداد مىشد.
برنامه پیشگیرى اماماکنون که امام رضا(ع) در پذیرفتن ولیعهدى از خود اختیارى ندارد، و نه مىتواند این مقام را وسیله رسیدن به هدفهاى خویش قرار دهد، چه زیانهاى گرانبارى بر پیکر امت اسلامى وارد آمده دینشان هم به خطر مىافتد. . . و از سویى هم امام نمىتواند ساکتبنشیند و چهره موافق در برابر اقدامات دولتمردان نشان بدهد. . . . پس باید برنامهاى بریزد که در جهتخنثى کردن توطئههاى مامون پیش برود.
اکنون در این باره سخن خواهیم راند.
پىنوشت:
(1) مراجعه شود به: مناقب آل ابىطالب / 4 / ص 364 - معادن الحکمة / ص 192 - عیون اخبار الرضا / 2 / ص 40 - بحار / 49 / ص 140 و 141.